در مواجهه با عکسها نامهایی را به زبان میآورد که گویای تداعی خاطراتی بود که در اسارت در ذهنش ثبت شده بودند. گاه از فضایی که سالها از نزدیک تجربه کرده بود میگفت و گاه خاطراتی از سجاده و آلبومهای نامه و عکس که از کارتون و پارچه بادستهای اسرا ساخته شده بودند؛ از دمپاییهایی که با نخ زیرپوش اسرا به کفش تبدیل شده بود و نماینده صلیب سرخ خواهان خرید آن به قیمت هزار دلار بود.
در مقابل عکسی دقایقی ایستاد، اشک در گوشه چشمش جمع شد؛ گویا شیرینترین خاطره را به یاد آورده بود، خاطره گذر از مرز خسروی و ورود به خاک وطن.
جنگی که حقانیت ایران را ثابت کرد
خیرالله پروین در حاشیه بازدید از نمایشگاه عکسها و نامههای دیده نشده اسرای جنگ تحمیلی گفت: جنگ ما جنگ ناخواستهای بود که طبق فرمایش امام (ره) که فرمودند «این جنگ نعمت هم بود» حقانیت جمهوری اسلامی ایران را ثابت کرد.
هر اسیر منبع بزرگی از خاطرات جنگ است
او با تاکید بر اینکه آزادی اسرای جنگ و رهایی از دام صدام جزو معجزاتی بود که ما هیچگاه فکرش را هم نمیکردیم، اظهار کرد: با دیدن عکسها و نامههای دیده نشده اسرای جنگ در وهله اول دلم گرفت چراکه سالها با این بچهها در زندان بغداد، الانبار، موصل یک و سه و چهار زندگی کردهام. هرکدام از بچهها منبع بزرگی از خاطرات دوره اسارت هستند. به تعبیر صلیبیها، اسرا در داخل زندان یک نوع حکمرانی ایجاد کرده بودند که رئیس داشت، نائب رئیس، مسئول غذا و آشپزخانه، مسئول کارهای فرهنگی، مسئول ورزش و .. داشت که هریک بیانگر وضعیت خاص خود هستند. خیلیها در جنگ مجروح شدند و در سختترین شرایط بینایی و شنواییشان را از دست دادند، برخی رودههایشان بیرون بود یا به دلیل عدم مداوا بدنشان کرم زده بود ولی روحیه معنوی حاکم در آنجا اجازه نمیداد یاس و ناامیدی غلبه پیدا کند. این عکسها یادآور آن شرایط و لحظههایی است که در اسارت وجود داشت و قابل مقایسه با هیچ وضعیتی نیست.
وی در بازگویی فضای اسارت خاطرنشان کرد: روزی یکی از نیروهای صلیب سرخ به حاج آقا ابوترابی گفت: «من سالهای اول، دوم و سوم اسارت، فکر میکردم شما درحال ظاهرسازی هستید، مگر میشود اسیر خوشحال و خندان باشد؟ هروقت وارد زندان شما میشوم میبینم همه میخندید و این برعکس اسرای دنیاست که هروقت ما وارد زندانشان میشویم غمگین و نالان و محزون هستند و مدام به ما هجوم میآورند و میپرسند که ما چه زمانی آزاد میشویم؟ در حالیکه از میان اسرای ایرانی کسی به استقبال ما نمیآید و خواسته و مطالبهای از ما ندارند. ای کاش همه اسرای دنیا اینگونه زندگی میکردند.» همان لحظه حاج آقا ابوترابی گفت کاش همه مردم دنیا اینگونه زندگی میکردند.
پروین همچنین گفت: در ایامی چون ماه مبارک رمضان، از حداقل امکاناتی که به ما داده میشد سفرهای پهن میکردیم و دو قاشق شوربا، نان خمیر یا سوخته یا چای در آن میگذاشتیم. روزی از نماینده صلیب سرخ دعوت کردیم که میهمان ما بر سر این سفره شوند، و با اینکه همیشه عراق برای جلب حمایت صلیب سرخ از دولتش، با کباب گوسفند از آنها پذیرایی میکرد، نمایندگان بر سر سفره اسرا آمدند و لذت بردند.
ایثار در اسارت معنا میشد
وی با اشاره به هم نوعی و همدلی میان اسرای جنگی گفت: ایثار و عدم دل بستگی به مادیات و مادیگرایی در اسارت معنا پیدا میکرد. این عکسها تمام آن گذشتها و همدلیها و خاطرات دوره اسارت را یادآوری میکند و برایم بسیار ارزشمند است.
عضو شورای نگهبان درباره نامههایی که در این نمایشگاه احساسات لحظهای اسرا را نشان میدهد، اظهار کرد: یکسال و دو سه ماه از جنگ گذشته بود که اسیر شدم و وقتی صلیب سرخ آمد و ما را ثبت نام کرد و شماره اسارت به ما داد، تنها وسیله ارتباطی ما با ایران و خانوادههایمان نامهها بودند. با توجه به سانسور منافقین در استخبارات و دستگاه امنیتی عراق، میدانستیم باید با حساسیت خاصی نامه بنویسیم؛ بنابراین آنها را به شکلی مینوشتیم که هم پیاممان را انتقال دهد و هم نیروهای عراقی متوجه حرف ما نشوند. این نامهها در روحیه ما بسیار اثرگذار بود چراکه در وهله اول مطمئن میشدیم که پدر و مادر و بستگانمان زنده هستند که این نامه را نوشتهاند و بعد از اخبار خانواده مطلع میشدیم. البته در آنجا یکسری محدودیتها هم وجود داشت، گاهی عکسی از خانواده هم به دستمان نمیرسید و همین ما را از روند یکسری اتفاقات دور میکرد. روزی که برگشتم، دیدم جوانی دنبال کسی میگردد، او اسم من را آورد اما من او را نشناختم. بعد گفتم شما چه کسی هستید و او گفت فلانی. بعد متوجه شدم برادرم است.
وی با اشاره به برخی از اخبار غمبار که در نامهها به اسرا منتقل میشد یادآور شد: اگر غم و حزنی در نامهها به اسیران منتقل میشد همه با او در آن غم شریک میشدند و اجازه نمیدادیم آن اتفاق بد روی او تاثیر بگذارد یا آن غم او را از پای درآورد. ما به صورت واقعی در کنارش میماندیم و اینها چیزهایی بود که دیگر اتفاق نمیافتد.
ماجرای نامههای دروغین
عضو شورای نگهبان همچنین افزود: گاه منافقین اطلاعاتی از برخی افراد به دست میآوردند و آنها برای نامه نوشتن، جزو نشان شدهها و خط قرمزیها میشدند و بعثیها اجازه نمیدادند حتی یک نامه به دستشان برسد و هیچ نامهای هم از اسیر به ایران برود. گاه هم عراقیها نامههایی را از طرف خانواده اسرا مینوشتند اما ما سریعا محتوای پیامها را برعکس میکردیم و متوجه میشدیم که این نامه کار خانواده یا بستگان نیست. درمیان همه سانسورها آنچه جالب بود این بود که نامه امام که برای اسرا نوشته بودند به دست ما رسید یا نامه مقام معظم رهبری در پاسخ به یک اسیر به ما تحویل داده شد؛ محتوای نامه به رمز بود و بعثیها متوجه نشدند نامه از طرف چه کسی و با چه پیامی است.
وی پس از بازدید از این نمایشگاه، به اتفاق مرتضی سرهنگی از کتابخانه حوزه هنری بازدید کرد و با حضور در رواق شهدا، به شهدای گمنام ادای احترام کرد.
انتهای پیام/
نظر شما